انتظار


باران گرفت باز و تو از در نیامدی
ای آرزوی شیعه تو آخر نیامدی
سیلاب اشک شست رخ کوچه را ولی
ای غصه بازگوی چرا سر نیامدی
در این خزان که به ظاهر بهاری است
بوی وَلی نسیم معطر نیامدی
ای آخرین ستارۀ امید بی کسان
بر این بساطِ پر شده از شر نیامدی
تا کی نشینم ای گل زهرا در انتظار
این جمعه هم انیس پیمبر نیامدی
چشمم به راه ماند و دلم در هوای تو
اما چه سود منجی محشر نیامدی
در ظلمت و سیاهی و این روزگار پست
عدل علی ثلالۀ کوثر نیامدی
تنها دلم خوش است ببینم جمال تو
از بهر چیست رفتی و دیگر نیامدی؟
روزی که خسروی برسد خوان آخرش
یارب مباد بیند از این در نیامدی

اطلاعات تماس

از روش های زیر با سید محمدرضا خسروی در ارتباط باشید :
  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید