سایه

این رقص سایه هاست

مستی, باده ها ست 

در هم تنیده ایم 

چون ریشه های درختی کهن 

به باغ 

یا شعله های آتش عشقی 

عمیق و داغ 

در هم تنیده ایم 

امشب مثال, پیچش نیلوفری قشنگ

با شاخه های پر از گل 

خوش آب و رنگ 

دور از همیم 

فاصله در فاصله ولی 

انگار سالهاست که با هم دویده ایم 

چون آهوان دشت 

در لحظه های رهایی  زهر چه هست 

بر قله های بیکرانه ی هستی رسیده ایم 

من از پی ات دوان 

 و تو با ناز می جهی

در هم تنیده ایم 

چون قُمریان 

آرام و بی صدا 

به گوشه ی ایوان نشسته ایم 

در زیر شُرشُر باران, شامگاه 

من در کنار تو 

و تو در عمق, جان من

من مست از حضور تو در جام زندگی

تو بیقرار و سرخوش از این دل سپردگی

در هم تنیده ایم

و اینک نشان ما

نقشی نشسته بر سر دیوار گشته است

رنگ, شفق ز عشق تو ای گل گرفته است ... 

اطلاعات تماس

از روش های زیر با سید محمدرضا خسروی در ارتباط باشید :
  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید