از جان گذشته

ما در قمار عشق تو از جان گذشته ایم

از صد بلا میانه ی میدان گذشته ایم

 

با آتش نهفته در این سینه سالهاست

خو کرده ایم و از پی ِ درمان گذشته ایم

 

در تند باد حادثه عمری گذشت و لیک

با پای خسته از دل طوفان گذشته ایم

 

وقتی غزل به یاد تو تفسیر می شود

صورت که هیچ ، از همه اوزان گذشته ایم

 

کفر است این مقایسه اما دریغ نیست

در راه عشقت از سر ایمان گذشته ایم

 

بس طعنه ها زدند حریفان و این عجب

کز هر سخن بخاطر جانان گذشته ایم

 

یک ذره داشت خسروی از آبرو ولی

بهر وصال و مهر تو از آن گذشته ایم

down

اطلاعات تماس

از روش های زیر با سید محمدرضا خسروی در ارتباط باشید :
  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید